سفارش تبلیغ
صبا ویژن
حکیم نیست آنکه با کسی که از معاشرتش ناگزیر است پسندیده رفتار نمی کند، تا آن گاه که خداوند برایش راهی بگشاید . [پیامبر خدا صلی الله علیه و آله]
فجر آفرینان
درباره



فجر آفرینان


انقلابی

اختصاصی/بهائیت هرمی می شود!

یکی از کارکردهای مشترک در فرق ضاله شبهه افکنی  در اعتقادات معتقدین به ادیان دیگر می باشد.

به گزارش جوان آنلاین  در همین خصوص می توان به فرقه ضاله بهائیت اشاره نمود که با استفاده  از عناصر به اصطلاح مطلع در امور دینی به شبهه افکنی در اعتقادات دینی ادیان توحیدی اقدام می نمایند و در این راه به ظاهر به مقررات و احکام الهی این ادیان تمسک می جویند.

در همین راستا دیده شده به تازگی فرقه ضاله بهائیت به شگردهای هرمی و گلدکوئیستی روی آورده است و عناصر این فرقه ضاله با تشکیل مجالس دعوت به امور هرمی با نفوذ افرادی تحت عنوان روحانی در این مجالس در حاشیبه اینگونه تخلفات اقتصادی خود به تخریب باورهای اعتقادی دعوت شدگان اقدام می نمایند.

 


کلمات کلیدی:


نوشته شده توسط انقلابی 89/10/11:: 2:2 عصر     |     () نظر

اختصاصی/اولین واکنش های اصلاح طلبان به اظهارات خاتمی

در حالی که هنوز یک هفته از اظهارات خاتمی در جمع اعضای فراکسیون اقلیت مجلس و شرط گذاری وی برای نظام نگذشته، سایت تغییر متعلق به مهدی کروبی مصاحبه ای را از رییس دوره‌ای شورای هماهنگی جبهه اصلاحات منتشر کرد که بیانگر اختلاف عقیده شدید در میان اصلاح طلبان است.

به گزارش «جوان آنلاین»، سید محمد خاتمی در جلسه یکشنبه شب هفته گذشته طی دیداری با اعضای فراکسیون اقلیت مجلس شروطی را ابراز داشت تا ضمن منت گذاشتن بر سر نظامی که وی را از سران فتنه می داند، حضور اصلاح طلبان در انتخابات آینده را منوط به تحقق شرط هایش، بداند.

اما هنوز یک هفته از آن اظهارات نگذشته که سایت تغییر متعلق به مهدی کروبی مصاحبه ای را از رییس دوره‌ای شورای هماهنگی جبهه اصلاحات منتشر و تصریح کرد که هنوز تصمیمی مبنی بر عدم حضور در انتخابات میان اصلاح طلبان مطرح نشده است.

احمد حکیمی پور در بخشی از این مصاحبه بابیان اینکه درباره نحوه ورود اصلاح‌طلبان به عرصه انتخابات دوره بعدی مجلس، تاکنون بحث و تصمیم‌گیری در شورای هماهنگی جبهه اصلاحات نشده است، گفته است:‌«قهر در عرصه سیاسی را قبول ندارم.»

وی همچنین تصریح کرده است: «معتقدم که اصلاح‌طلبان باید از حق قانونی خود که در قانون اساسی نظام جمهوری اسلامی هم آمده، استفاده کنند.»

این اظهارات به روشنی نوعی تقابل و اختلاف شدید عقیده را میان اعضای شاخص جبهه اصلاحات نشان می دهد؛ اختلافاتی که بعید نیست پس از طرد موجود ناقص الخلقه جنبش سبز، اکنون بدنه اصلی اصلاحات را نیز با پراکندگی و از هم گسیختگی مواجه کند و این پراکندگی در شیب سرازیری تا جایی پیش رود که احتمالا اگر در انتخابات بعدی بخواهند شرکت کنند، اما به دلیل سرگیجه های سیاسی و دعوای تشکیلاتی توانایی تحقق این امر را نداشته باشند.

 


کلمات کلیدی:


نوشته شده توسط انقلابی 89/10/11:: 1:55 عصر     |     () نظر

طرح/آینده از آن امت اسلامی است

 


کلمات کلیدی:


نوشته شده توسط انقلابی 89/10/11:: 1:51 عصر     |     () نظر

اختصاصی«جوان آنلاین»
خاتمی چرا خواهان عدم بازگشت مهدی هاشمی است؟

سید محمد خاتمی در واکنشی استراتژی اصلاح طلبان را عدم بازگشت مهدی هاشمی به ایران عنوان کرده است.

به گزارش«جوان آنلاین»،از جلسات اصلاح طلبان خبر می رسد در خصوص بازگشت مهدی هاشمی به ایران برخی اصلاح طلبان بر بازگشت وی تاکید کرده و گفته اند با آمدن مهدی هاشمی فضا برای دور جدید تحرکات و رادیکال ساختن فضای سیاسی کشور فراهم خواهد شد که این موضوع موردخواست آنان می باشد.

درهمین رابطه گفته می شود خاتمی با بیان اینکه اصلاح طلبان باید واقع بین باشند،گفته است بازگشت مهدی هاشمی به هیچ عنوان به نفع اصلاح طلبان نخواهد بود.

وی در توجیه اظهارات خود گفته است،آمدن مهدی هاشمی به برنامه اصلی ما که با مدیریت هاشمی است لطمه زده و باعث می شود هاشمی به حاشیه رفته و موضوع اصلی برنامه به فراموشی سپرده شود.

گفتنی است پیش از این خاتمی با بیان اینکه هاشمی ما را به آینده امیدوار کرده ،از به وقوع پیوستن یک اتفاق بزرگ طی ماه های آینده خبر داده و گفته بود:ما باید منتظر یک اتفاق بزرگ باشیم بیاید طوری صحنه را مدیریت کنیم که از جامعه عقب نیفتیم معتقدم که این اتفاق بزرگ بدست هاشمی رفسنجانی است.

 


کلمات کلیدی:


نوشته شده توسط انقلابی 89/10/11:: 1:51 عصر     |     () نظر

اختصاصی"جوان آنلاین"
هفت راهکار فرقه سبز برای خروج از بحران

گزارش خبرنگار جوان آنلاین حاکی است  تحرکات و نشستهای جدیدی افزون بر توطئه های روز مره از اصحاب فتنه شنیده شده  که حکایت از چاره جویی برای بن بست های فعلی این جریان دارد.

بنابراین گزارش  ارتباطات پنهانی بین اصحاب فتنه (گروه 1+ 3) در چند روز اخیر با نشستهایی طولانی و بهره گیری از چهره های جدیدی که گفته می شود اخیرا به ایران وارد شده اند ، وارد مرحله جدیدی شده است وبنظر می رسد تصمیم های مهمی در این جلسات گرفته شده است که بی ارتباط با مواضع اخیر خاتمی وتحرکات تبلیغی رسانه های حامی فتنه نمی باشد/

به گزارش جوان آنلاین باتوجه به بن بست و سردگمی اصحاب فتنه و حامیان خارجی آنها و اقتدارو مدیریت فراگیر نظام که در اوج قدرت واقتدار قرار دارد ، و فراخوانی های فراوانی که در طول سال 89  بی پاسخ و شکست نهایی ومطلق فتنه را نمایان نمود ، بنظر می رسد جلسات اخیر حول  7   محور زیر بوده باشد :

1- تشکیل حزب سیاسی با رویکردی کاملا سیاسی ودر چهارچوب قوانین نظام.
2- ادامه همین روند فعلی وکش دادن حرکتهای یکسال ونیم گذشته.
3- سکوت وخاموشی موقت (حرکتهای مرموز زیر زمینی)
4- انشعابات صوری ونفی کننده یک جریان برای تبرئه وعادیسازی جریانات دیگر
5- طرح جریانات جدید و ادامه فتنه گری در فضای پشت پرده این جریانات .
6- خارج کردن وپناهندگی یک یا دونفر از اصحاب فتنه ( موسوی وهمسرش) یا (موسوی وکروبی) یا (خاتمی)
7- منجی سازی و برگ روکردن از فشارهای سخت ونرم بیگانگان.

 


کلمات کلیدی:


نوشته شده توسط انقلابی 89/10/11:: 1:51 عصر     |     () نظر

جوان گزارش می دهد
سایه دروغ و تناقض بر سر شروط تازه خاتمی

علی رضائی - پس از آنکه سید محمد خاتمی در دیدار با اعضای فراکسیون اقلیت مجلس شورای اسلامی طی سخنانی ضمن بیان مطالبات جریان فتنه به ایراد شرط و شروط برای نظام پرداخت، بسیاری از صاحبنظران نه تنها شروط وی را مردود اعلام کردند، بلکه دوباره بر ایستادن وی در راس فتنه تاکید کردند.

در آخرین اظهارنظرات مرتبط با این موضوع، عباس جعفری دولت آبادی دادستان عمومی و انقلاب تهران در سخنان پیش از خطبه های نمازجمعه دیروز تهران با بیان این‌که برای فتنه‌گران اتمام حجت شده است گفت: «شرط نظام، محاکمه‌ فتنه‌گران است. آن‌ها فرصت داشتند تا بدانند که در نظام اسلامی چنین فضایی وجود ندارد که توطئه کنند و بعد طلبکار باشند. این پیام قرآن به منافقان، اراذل و اوباش و کسانی است که شایعه‌پراکنی می‌کنند.»

شرطی که دوران 8 ساله اصلاحات را زیر سوال برد

از میان شروطی که خاتمی اخیرا برای نظام اعلام کرده و تصمیم گیری جبهه اصلاحات برای عمل در آینده را منوط به تحقق آن شروط دانسته، یک مورد بیش از سایر موارد سوال برانگیز است.

خاتمی فراهم آوردن ساز و کاری برای برگزاری انتخابات سالم و آزاد را از جمله شروط اساسی برای حضور اصلاح طلبان در انتخابات آینده اعلام کرده و توضیح داده است: «منظور از انتخابات ناسالم فقط امکان وقوع تقلب در رای گیری نیست، بلکه تاکید ما بر انتخابات سالم، حفظ سلامت در تمامی مراحل انتخابات از مقدمات تا نحوه تشخیص صلاحیتها، حقوق کاندیداها در نظارت بر صندوقها و روند رای گیری و شمارش آرا است.»

این اظهارات در حالی از زبان خاتمی ابراز شده است که وی 8 سال در جایگاه بالاترین مقام اجرایی کشور، دولت های هفتم و هشتم را رییس بوده و وزارت کشور در دو دولت اصلاحات مجری برگزاری هفت انتخابات از شورای شهر تا ریاست جمهوری و خبرگان رهبری بوده است.

تاکید بر انتخابات سالم و حفظ سلامت در تمامی مراحل انتخابات نیز در شرایطی توسط خاتمی مطرح است که شیوه فعلی برگزاری انتخابات با سال های 76 الی 84 تغییری نداشته است.

بر این اساس باید پرسید که آیا وزارت کشور دولت خاتمی، انتخابات ها را ناسالم برگزار می کرده است؟ و آیا سید محمد خاتمی در سیر ناسالم انتخابات، دو دوره به عنوان رئیس جمهور این مملکت انتخاب شد؟ و اگر اینطور بوده است، چرا در آن ایام که قدرت در اختیار اصلاح طلبان بود و وی ادعای سردمداری این جبهه را دارد، کوچکترین انتقاد و اعتراضی را نداشت؟ و اکنون که دیگر در حلقه قدرت نیستند و انتخابات دهم ریاست جمهوری را باخته اند، این ادعاها را بیش از یک سال است که مدام تکرار می کنند؟!

یا دروغ یا تناقض کلامی!

نگاهی به گذشته پاسخ این سوالات را روشن می کند. در سال 84 پس از برگزاری انتخابات نهم ریاست جمهوری و پیروزی محمود احمدی نژاد در مرحله دوم انتخابات، مهدی کروبی یکی از نامزدهای انتخاباتی، با اظهار نظراتی از جمله تشبیه خواب ظهرگاهی خود به خواب اصحاب کهف و تغییر نتیجه انتخابات در فاصله چند دقیقه خواب، نتایج انتخابات را مخدوش دانست. همچنین اکبر هاشمی رفسنجانی به قدری از نتایج انتخابات شکایت داشت که ظاهرا حاضر به پذیرش آن نشد و در آخر اینگونه ابراز داشت که شکایت خود را به دادگاه عدل الهی خواهم برد. اما در برابر این گلایه ها، رئیس دولت هشتم و وزارت کشورش به عنوان مجری انتخابات در اظهاراتی مشابه تاکید داشتند که انتخابات دوره نهم ریاست جمهوری از سالم ترین انتخابات ها بوده است. تاکید دولت هشتم بر سلامت انتخابات نهم ریاست جمهوری به قدری موکد و محکم بود که خاتمی حاضر نشد حتی «تخلف» در انتخابات را بپذیرد و از این واژه استفاده کند.

تلاش فقط برای تکدیر بزرگترین افتخار نظام

علت تلاش خاتمی برای مخدوش نشان دادن تشخیص صلاحیت ها و حقوق کاندیداها نیز قابل بررسی است. در انتخابات هشتم مجلس شورای اسلامی و خصوصا سومین دوره انتخابات شهر و روستا که بسیاری از اصلاح طلبان و بعضا افراد ملی – مذهبی هم توانسته بودند فرصت حضور در رقابت را کسب کنند، اما با اقبال اجتماعی مواجه نشدند و مردم با صرف نظر از کاندیداهایی نظیر آنانکه در لیست یاران خاتمی گنجانده شده بودند، اصولگرایان را با انتخاب خود راهی مجلس و شورای شهر کردند.

در انتخابات نهم ریاست جمهوری نیز خاتمی با حمایت آشکار از یکی از کاندیداها – طوری که اعتراض و انتقاد مهدی کروبی دیگر کاندیدای انتخابات را از این اقدام غیرقانونی برانگیخته بود – باز هم نتوانست برگه های رای مردم را منقش به نام شخص مورد نظرش کند و این دلیلی نداشت غیر از سالم بودن انتخابات از ابتدای انقلاب تاکنون.

با این توضیحات، سلامت تمامی انتخابات از جمله انتخابات دهم ریاست جمهوری در ایران را می توان از همین اظهارات اخیر خاتمی نیز برای بار دیگر دریافت و فهمید که وی فقط از آن جهت که یک بازنده سیاسی است و امید به برد سیاسی در آینده هم ندارد، قصد تکدیر مهمترین و بزرگترین افتخار نظام جمهوری اسلامی یعنی مردم سالاری دینی و انتخابات سالم را دارد.

 


کلمات کلیدی:


نوشته شده توسط انقلابی 89/10/11:: 1:50 عصر     |     () نظر

آغاز پروژه مغزشویی منافقین برای خودسوزی و خودزنی

اطلاعات رسیده از داخل پادگان فرقه‌ای اشرف حاکی است که موضوع اقدام به خودکشی یا خودسوزی جمعی قوت بیشتری گرفته و تصمیم بر این است که افراد سرطانی یا درگیر بیماری‌های حاد را به نوعی از بین ببرند.

به گزارش پایگاه اطلاع رسانی هابیلیان (خانواده شهدای ترور) خبرها بیانگر این موضوع است که سران فرقه منافقین، افرادی را مغزشویی و به اصطلاح توجیه کرده است تا در برابر نیروهای عراقی، با از بین بردن خود به صورت خودسوزی یا خودزنی، مسئولیت این اقدام را متوجه عراقی‌ها سازد و به این وسیله هزینه بین‌المللی عراقی‌ها را در این باره افزایش دهد.

سران فرقه رجوی در یک اقدام غیر انسانی دیگر علاوه بر شکنجه اعضای خود، درب بیمارستان پادگان اشرف را به روی خانواده‌هایی که برای دیدار و اطمینان از سلامت فرزندانشان تجمع کرده‌اند را بسته است تا بیماران از درب‌های دیگر به بیمارستان منتقل شوند و با این اقدام از یک طرف بیماران یا افرادی که به بیمارستان مراجعه می‌کنند چشمشان به خانواده‌ها نیفتد و از طرف دیگر خانواده‌ها و عراقی‌ها نتوانند ورود افراد به داخل بیمارستان و وضعیت آنان را ببینند.

بر پایه این خبر و در همین رابطه پلیس عراق برای کنترل و بازرسی این بیمارستان که بخشی از خاک و حاکمیت عراق است هفته گذشته وارد عمل شد تا کمک های لازم به بیمارستان ارسال و پزشکان مورد نیاز برای مداوا وارد عمل شوند اما این اقدام پلیس عراق با واکنش چماقداران مغزشوئی شده فرقه رجوی مواجه شد و آنها جهت مقابله با اجرای این کار به خودزنی پرداختند تا با نسبت دادن آن به نیروهای عراقی مرحله دیگری از فریبکاری و مظلوم نمائی را به نمایش بگذارند و مانع از رسیدگی و کمک های لازم به بیماران شوند.

این در حالی‌ است که فرقه رجوی از یک طرف ادعا می‌کند که اعضای بیمار این فرقه را در بهترین بیمارستان بغداد و تحت نظر بهترین جراحان و متخصصان قرار داده است و از طرف دیگر مدعی است که به دلیل محدودیت‌های اعمال شده از جانب دولت عراق امکان رسیدگی‌های پزشکی برای بیماران خود را ندارد. شایان ذکراست که فرقه منافقین در قبل و بعد از اشغال آمریکا عده‌ای را از بین برد و سپس مدعی شد که آنان در خلال بمباران‌ها کشته شده‌اند که شاهدان عینی بعدها شهادت دادند که این موضوع مطلقا صحت نداشته و اغلب این افراد عمدا توسط فرقه به قتل رسیده بودند.

 


کلمات کلیدی:


نوشته شده توسط انقلابی 89/10/11:: 1:50 عصر     |     () نظر

با رهنورد برخورد کنید تا رجوی تکرار نشود!

اظهارات اخیرهمسر میرحسین موسوی مبنی بر سرکوبگر بودن نظام جمهوری اسلامی و نیز انحطاط انقلاب اسلامی در اواخر عمر شریف حضرت امام خمینی(ره) بوضوح منویات و نظام اندیشگی فتنه گرانی را ظهور و بروز داد که کاملا هماهنگ و درراستای سازمان منافقین گام بر می دارند.

فتنه گرانی که تا دیروز خود را نخست وزیر امام (ره) می خواندند گرچه در ایام تبلیغات انتخاباتی و به تبعیت از منافقین خود را مالک انقلاب می دانستند اما پس از شکست در انتخابات شکل دیگری از عاریت گیری از منافقین را به نمایش گذاشتند، حضور در خیابان ها،شهید سازی،راه اندازی راهپیمایی های موازی در مناسبتهای مختلف ،حمله به اندیشه های امام و ... مواردی بودند که بارها و بارها توسط این جریان به منصه ظهور رسید.اما با این تفاوت که منافقین در کمپ اشرف به مبارزه با انقلاب می پردازند و فتنه گران در دل جمهوری اسلامی سخن از مبارزات زیر زمینی می رانند و آشکار نظام و انقلاب را به دیکتاتوری متهم می کنند.

فتنه گران و منافقین جدید که به واقع  پوستین مذهبی و قرائت نو از اسلام (آمریکایی و التقاطی) را در دستورکار خود قرار داده اند این روزها چنان جریح شده اند که بهره برداری آشکار از مبارزه علیه نظام را تئوریزه می کنند وبه ستون های نظام سخت می تازند.اینان همچون مجاهدین خلق که به بهانه و ادعای انحطاط نظام دست به اسلحه برده و فرزندان نظام  و انقلاب را ترور کردند اینک بی پروا از چنین روش هایی سخن می گویند بی آنکه نگران از برخورد با خود باشند.

بی شک این اظهارات بیش از پیش نشان می دهد که این افراد همچون اسلاف خود یعنی مجاهدین خلق از امام بوضوح گسسته و مقابله آشکاربا نظام را در دستورکارخود قرارمی دهند.و اینک با توجه به این اظهارات بر مسئولان قضائی واجب است پیش از این که رجوی های فتنه گر پیش از این دست خود را به خود دیگر هموطنانمان آلوده کنند و حتی از ایران بگریزند با این افراد برخورد سفت و سختی داشته و رجوی های فتنه گر و منافق را به سزای اعمالشان رسانیده و آن ها را در محکمه مورد محاکمه قرار دهند.

منبع:ندای انقلاب

 


کلمات کلیدی:


نوشته شده توسط انقلابی 89/10/11:: 1:49 عصر     |     () نظر

22.    تناقض فکری : علیه مردم، برای مردم
رجوی و بنی صدر هوچی گری را بر هر نوع استدلالی ترجیح می-دادند. اظهارات آنان همواره سراسر تناقض بود. به عنوان نمونه در سازمان مجاهدین حمله به مردم را در راستای خدمت به آنان و بیدارسازی آنان در احیای مردم سالاری معرفی می شد!
«تظاهرات مسلحانه را در مناطق شلوغ راه می اندازیم تا با این کار مردم کشته بشوند و انگیزه
مبارزه پیدا کنند و رو در روی نظام قراربگیرند.»(13)
 تناقضاتی مشابه در یکسال اخیر نیز کم نبوده اند. خروج علیه دموکراسی با هدف احیای دموکراسی نمی تواند تفاوتی ژرف با حمله رجوی به مردم در راستای مردم سالاری داشته باشد.

23.     تناقض رفتاری؛ ورود به انتخابات بدون پذیرش ملزومات آن
نیک واضح است که هرفردی در ورود به یک سیستم آزاد است اما آن گاه که آن را مختار خویش میسازد، طبعا قوانین و ملزومات آن را پذیرفته است. مضحک است که یک بازیکن، در کشاکش یک مسابقه علیه قانون آفساید طغیان کند. اما گویی این امر در عالم سیاست چندان هم عجیب نیست. در فتنه ی اخیر در حالی نامزدهای شکست خورده به انتخابات ورود نمودند که تمام ملزومات و سیستم آنرا پذیرفتند اما در میانه راه علیه این سیستم انتخاباتی برآشفتند. این تناقض رفتاری در خصوص رجوی نیز به نوعی دیگر وجود داشت وی نیز درحالی نامزد انتخابات شد که نه تنها ملزومات انتخابات، که حتی قانون اساسی را قبول نداشت. با لختی درنگ می توان دریافت که این رفتار متناقض ناشی از قدرت طلبی، تا چه حد در بروز فتنه ورود داشته است.

24.    پناه به دشمن
بدیهی است که تهی بودن از پشتوانه ای چون ملت، جریانات مخالف را به پشتوانه های خارجی که با زر و تزویر برایشان آغوش گشوده اند کشیده خواهند شد. در کشاکش جنگ با عراق، منافقین به دریوزگی در برابر صدام رفته و به عنوان عامل وی در برابر وطن خود در جنگ ایستادگی می کنند، بنی صدر نیز در غرب، سرنوشتی مشابه را در برابر خود دید.
در فتنه ی اخیر نیز بسیاری به غرب گریخته و در پناه دشمن فتنه گری نمودند. برخی از بازماندگان نیز پناهی جز آستان رسانه های آمریکا و انگلیس نیافتند.
25.    حمایت قاطع دشمن از سران فتنه
اقتدار جمهوری اسلامی موجب گشته است که دشمن از هرگونه تعدی مستقیم به ایران نومید گشته و دل به پیاده نظامان ایرانی خود خوش نماید. همانانی که بدون داشتن پاسپورت انگلیسی و اسرائیلی، دستورات آنان و امثال شارپ را سرلوحه قرار می دهند. فتنه ی رجوی به یک باره رئیس جمهور آمریکا و رژیم صهیونیستی را در قله ی امید قرار داد. در این میان حمایت های قاطع فرانسه از بنی صدر نیز قابل ذکر است. این حمایت ها نه تنها لفظی که در عمل نیز تبلور یافت به گونه ای که فرودگاه واشنگتن از سه روز پیش از عملیات مرصاد با هدف انتقال نیرو به عراق در اختیار منافقین قرار گرفت.
درحالی که امام خمینی (ره) موکدا و مکررا بر این معیار پای می فشردند که تعریف دشمن از ما ملاکی برای خطا بودن مسیرماست، اما سران فتنه کمتر وقعی به این شاخص معرفی شده ننموده و تمجید های رجوی، شیمون پرز ، اوباما و... را با آغوش باز پذیرا گشتند. همین یک جمله اوباما کافیست تا بالاترین ننگ را برای جریان فتنه به همراه آورد:
«موسوی به منشاء الهام بخش آن دسته از هموطنان خود تبدیل شده است که خواهان گشایش به سوی غرب هستند»

26.    نقطه عطف خواندن اغتشاش
تشابه بی چون و چرای دو فتنه آن بود که رجوی هماره بر نقطه عطف بودن و زنده نگاه داشتن روز ذلت بار خروج آشوب-گرانه در 30 خرداد تاکید داشت. موسوی تا مدتی به تبدیل راهپیمایی کذایی 25 خرداد به نقطه ای عطف دل بسته بود و بر زنده نگه داشتن یاد این روز ننگین تاکید می نمود.

27.     القای وجود بحران و انسداد در کشور
فتنه گران دیروز و امروز پیاپی از واژه ی بحران در تشریح اوضاع کشور استفاده می کردند. این رفتار علاوه برآنکه در نظر آنان می توانست زمینه ساز آشوب گردد، ناشی از حس خود بزرگ بینی فتنه گران داشت. آنان در ذهنشان آنچنان جایگاهی از خود ترسیم نموده بودند که کنار ماندن خود از قدرت را مساوی با بحران و انسداد در کشور می دانستند. در نشریه سازمان مجاهدین می خوانیم:
«بن بست سیاسی جامعه ما، اینک بیش از هرزمان دیگر خود را به نمایش گذاشته است»(14)
موسوی در بیانیه شماره 5 خود ادعا دارد:
«استقبال عظیم از انتخابات اخیر در درجه نخست مرهون تلاش‌هایی بود که برای ایجاد امید و اعتماد در مردم صورت گرفت تا برای بحران‌های مدیریتی موجود و نارضایتی‌های گسترده اجتماعی که انباشت‌شان می‌تواند کیان انقلاب و نظام را نشانه رود، پاسخی شایسته فراهم شود»
نیز آنکه وی در بسیاری بیانیه های خویش در صدد آن بود که با القای بن بست در نظام جمهوری اسلامی و قانون اساسی آن که سیستم انتخاباتی بر اساس آن بنیان نهاده شده است تنها راه نجات را یارکشی خیابانی جلوه دهد. امام خمینی این خصوص می فرمایند:
«نگویید که ملت با من است? ملت با اسلام است? نه با من است نه باشما و نه با دیگری... ملت اسلام را می خواهد. ملت شخص نمی خواهد...شما به بن بست رسیدید. اشتباه می کنید. مملکت اسلام که به بن بست نمی رسد... این مردم اسلام را می خواهند. اگر پایتان را از اسلام کنار بگذارید این طلبه ای که اینجا نشسته با کمال قوا با شما مخالفت می کند... آقای رییس جمهور حدودش در قانون اساسی هست. یک قدم آن ور بگذارد من با او مخالفت می کنم...نمی شود از شما پذیرفت که ما قانون را قبول نداریم... همه باید مقید به این باشید که قانون رابپذیرید ولو برخلاف رأی شما باشد... اگرمی خواهید که [ مردم] ازصحنه بیرونتان نکنند، بپذیرید قانون را»(15)
28.      اتهام شکنجه زندانیان
محور تبلیغاتی هردو فتنه، ادعای شکنجه زندانیان بود که بجز تک مواردی غیر سیستماتیک، تمام این ادعاها به رسوایی مدعی ختم گشت. بنی صدر در 28 آبان 59 ،با ادعای شکنجه ی آگاهانه و روتین، تلاش نمود افکار عمومی را برای اغتشاش آماده سازد. این ادعا به کرات از جانب رجوی نیز تکرار می-گشت. در فتنه ی اخیر نیز ادعاهای مشابه بسیار بود که نمونه ی آن ادعای شکنجه ابطحی و عطریان فر بود. ادعای شکنجه حربه  ای ثابت در پروپاگاندای ضد نظام بوده  است که هدف آن جلب توجه جوانان احساسی بوده است. یکی از منافقین آزاد شده از زندان که شصت جای بدنش در اثر سیگار سوخته بود در افشاگری علیه سازمان می گوید:
«با این کار می خواستم دیدگاه خانواده های زندانی را نسبت به رژیم عوض کنم. چون تبلیغ زندانی بیش ازحد برخانواده ها تأثیر گذاشته بود و خانواده ها فشار زیادی به بچه ها برای همکاری وارد می کردند. ...طی سه شب، هنگام دستشوی زندانیان، با سیگار پا و دست و کمرم را می سوزاندم» (16)

29.    شهید سازی ساختگی
یکی دیگر از راه های تشویش اذهان و ایجاد ناآرامی در کشور شهید سازی بوده است که این روند در فتنه اخیر، دقیقا از فتنه منافقین الگو برداری شده است. طاهره باقرزاده از اعضای قدیمی سازمان مجاهدین خلق در کتاب قدرت و دیگر هیچ می نویسد «...در سال 60 برای آشنا شدن شرایط درون زندان و نحوه بازجویی ها گزارشات متعددی میخواندم. در یکی از این گزارشات سازمان نوشته بود که " پروین پرتوی در زیر شکنجه جان خود را از دست داده است ". همچنین نامی از "فرشته مصلحی " در یکی از گزارشات سازمان بود که وی نیز کشته شده است. پس از دستگیری فرشته و پروین را دیدم و از اینکه خبر ناقص و کذب بوده درون خودم به خاطر تاثیراتی که در نتیجه این گزارشات در من ایجاد شده بود رنج میبردم»
 ترانه موسوی، سعیده پورآقایی و ...  سوژه هایی بودند که سبزها مدعی شدند  به قتل رسیده اند. آنان اعلام کردند پورآقایی پس از دستگیری و شکنجه توسط ماموران، سوزانده شده و در قطعه 302 بهشت زهرا دفن شده است! از جمله نکات جالب توجه درباره این شهید زنده سبزها، حضور شخص میرحسین موسوی در مراسم ختم وی در 7 شهریور سال گذشته در مسجد قلهک بود که همگان را به تعجب واداشت و فضاحتی فراموش نشدنی را به بارآورد.  چندی بعد این دختر فراری به خانواده اش تحویل شد.
«کیوان رفیعی،عامل کد دار منافقین ضمن تماس با احمد باطبی دیگر اپوزیسیون فراری لیست دروغینی درخصوص کشته شدگان را جهت اعلام به از طریق مخملباف و محسن سازگارا در اختیار علی رضا بهشتی، مشاور ارشد میرحسین موسوی قرار داده است»  (17)

30.    اتهام تجاوز
کپی برداری دقیق تاکتیکی از عملکرد منافقین امری است که حتی جزئیات تبلیغاتی را نیز شامل می شود. ادعای تجاوز به زندانیان بارها از جانب منافقین تکرار گشت که متاسفانه بار دیگر اما اینبار از جانب یار دیروز انقلاب و دیگر افراد تکرار گشت و حتی ادعا شد که برخی از زندانیان پس از هتک حرمت کشته شده اند. حال آنکه مشخص شد که افراد مذکور اصولا دستگیر نشده اند و یکی در کشور خارج به تحصیل مشغول بوده و دیگری بخاطر اختلافات خانوادگی مدتی متواری و پس از مدتی به خانه بازگشته بوده است!
31.    نوع نگاه به مردم
در نگاه فتنه گران مردم تا آنجا ارج دارند که پیرو هوای آنان باشند. تحقیرها، ناسزاها و اتهامات سخیفی که پس از هر خروش میلیونی علیه ضدنظام نثار مردم می شد و بازگویی آن در شان این نوشتار نیست هرگز از یادها نمی رود. مشابه این عصبانیت از جانب گروه رجوی نیز مسبوق به سابقه است:
«این همه خون دادیم ? [ مردم] یک لحظه هم نیامدند از تظاهرات ماپشتیبانی کنند ? باز بگو خلق کدام خلق؟ که هیچ چیزحالی اش نیست. ما داریم برای چه کسانی خون می دهیم؟»(18)

32.    هجمه به ولایت فقیه از طریق تعدی به ارکان اقتدار آن
اشتراک عبرت آموز دیگر میان منافقین قدیم و منافقین جدید آن بود که در حالی که جرأت تعدی مستقیم به ولایت فقیه را در خود نمی دیدند، برای نیل به اهداف شوم خود در تضعیف نظام اسلامی، به پایه های اقتدار این مقام می تاختند. منافقین و بنی صدر تا مدتها با برافراشتن ادعای خط امامی بودن نیروهای حزب اللهی، سپاه، حزب جمهوری اسلامی، مجلس خبرگان و... را مورد هجوم و تخریب قرار می دادند. این امر در فتنه اخیر نمودی واضح تر یافت و فتنه گران در عین ادعای پذیرش خط امام و اصل ولایت فقیه، تمام همّ خویش را در تخریب وجهه شورای نگهبان یادگار امام خمینی (ره) بکار بستند.

33.    حمله سبعانه به افراد دارای ظاهر مذهبی
یکی از جلوه های شقاوت فتنه گران 60 که عینا در سال 88 تکرار گشت حمله وحشیانه به افراد بیگناهی بود که تنها  گناهشان داشتن ظاهر مذهبی بود؛
 «تمامی مکان ها و مغازه ها دست فروشی ها و ماشین هایی که عکس های خمینی و دیگر مقامات رژیم را داشته باشند... افرادی که به نماز جمعه می روند باید ترور شوند. کلیه ی افرادی که به مسکونی ها و مغازه های مشکوک رفت و آمد دارند و تیپ حزب اللهی دارندبایست ترور شوند و محل نیز منهدم گردد» (19)
اما در حافظه ایرانیان تبلور چنین رفتاری در فتنه 88 نیز وجود دارد حمله به پایگاه های بسیج، به شهادت رساند چندین بسیجی، تعدی وحشیانه به بسیاری از زنان و مردان دارای ظاهر مذهبی که گوشه های کوچک از آن در صداو سیما منعکس گشت، بار دیگر سخن مقام معظم رهبری را ثابت نمود که هدف فتنه یک انتخابات و چند رای نیست. حسین شیخ الحکما از اعضای بازداشت شده ی سازمان منافقین در فتنه نخست به طعنه می گوید:
«متوجه شدید بدنه نظامی جمهوری اسلامی همین افراد بودند، یا بقال بودندیا فروشنده لوازم خانگی و یا لبنیاتی» (20)

34.   هتک حرمت عاشورای حسینی
حماقت پایدار دشمنان دین بار دیگر در قالب فتنه های مورد بحث تبلور یافت. معاندین در حالیکه در جریان ناآرام سازی کشور بیش از هرچیز به حضور مردم نیاز داشتند، غافل از ارادت آنان به سالار شهیدان هم ساز با آل زیاد به پایکوبی در عاشورا مشغول شدند؛ یک بار در عاشورای 59 توسط حامیان بنی صدر و بار دیگر در عاشورای 88 و توسط حامیان سران فتنه. این اقدام ابلهانه بوضوح مرگ فتنه  گران را تسریع بخشیده و بیش از هر زمان ماهیت ضد نظام را هویدا ساخت.

35.    استفاده از شیوه تحریک غیر مستقیم
مقایسه رفتاری موسوی و بنی صدر در نوع دعوت مردم به شورش نیز جالب توجه است. هر دوی آنان هرگز مردم را به ترور و خرابکاری و آسیب به اموال مردم دعوت ننمودند اما در عمل و به صورت غیر مستقیم زمینه ساز آن بودند. حتی پس از آنکه به نتیجه کار خود در کشته شدن بیگناهان و خرابکاری ها نیز پی بردند بر مشی غلط خود پای فشردند. موسوی و کروبی با تجاهل به سرنوشت هر راهپیمایی غیر قانونی و کشته شدن چندین بیگناه، بازهم بر ادامه راهپیمایی هایی که تماما مقدمه آشوب و تجاوز به جان و مال مردم بود اصرار ورزیدند.
در فتنه اول بنی صدر از آن روی که هنوز کاملا دست خویش را رو نساخته و اسیر معذوراتی بود به شیوه  ای غیر مستقیم از قیام مسلحانه رجوی حمایت کرد. به عنوان نمونه رجوی آنگاه که از سوی نظام برای تحویل سلاح هایشان و کنار گذاشتن مشی مسلحانه تحت فشار بود، در یک شوی تبلیغاتی هماهنگ با بنی صدر اعلام می کند به شرطی سلاح را زمین می گذاریم که بنی صدر بر تامین منافعمان تضمین دهد که بنی صدر نیز با جمله ی معنا دار و تاریخ ساز «من چه تضمینی می توانم بدهم؟» علاوه بر اینکه بیش از پیش به رجوی نزدیک شد، بصورت غیر مستقیم برای غائله 30 خرداد چراغ سبز نشان داد.

36.    پنهان داشتن اهداف بنیادین و علم نمودن اختلافات ظاهری
در فتنه 88 یکی از تلاش های مهم رهبر انقلاب بر آن بود تا غافلین را از این امر آگاه سازند که برهم زدن انتخابات، کف خواسته های فتنه گران است. آنان در حقیقت کیان و ارکان نظام را هدف گرفته بودند اما با پنهان نمودن مقطعی و عوام فریب خواسته های حقیقی شان جابجایی چند رای را علم نموده بودند. گفته های خوئینی ها در فتنه نخست، آنهم یک روز پس از غائله خرداد 60 و مقایسه آن با مواضع او در فتنه دوم، علاوه بر عبرت آموزی بسیار در تحول یک فرد، گواهی بر مسبوق به سابقه بودن تاکتیک مورد بحث فتنه گران است:
«بحث از یک فرد نیست که اگر مسئله، یک فرد بود این همه جنجال نداشت. اینجا بحث از یک جریان است؛ جریان آمریکایی ضداسلامی... آقایان مخالفین، آیا این انصاف است که شما اختلاف خط آمریکایی ضداسلام را با خط اصیل انقلاب اسلامی یعنی خط امام، به نزاع بین دو جناح سیاسی داخلی تفسیر کنید؟... شما هنوز نشنیدید که امام گفتند که من بیش از یک سال صبر کردم ولی احساس خطر برای جمهوری اسلامی ایران کردم... آیا باز هم می گویید اختلاف بین دو جناح سیاسی است؟» (21)

37.    سوء استفاده از شعارهای آستانه ی انقلاب
بهره گیری از شعارهای انقلاب، علیه انقلاب، از پارادوکسیکال ترین نمایش هایی بود که البته توجه هیچ کس را جلب نکرد. در فتنه 88 همانانی که از شعف آتش زدن مساجد و قرآن ها در پوست نمی گنجیدند خود حامی گفتن الله اکبر بر پشت بام ها شدند! اما تورق تاریخ، فتنه گران جدید را با این سوال مواجه می-سازد که آیا حرکت دقیقا در همان مسیری که منافقین پیموده بودند و فراموش ننمودن حتی تاکتیک های جزئی آن می تواند از سر اتفاق باشد:
«در آستانه پیاده شدن آخرین مرحله کودتا... سازمان... پیشنهاد می کند که... مردم قهرمان... بار دیگر فریاد پرخروش «الله اکبر» را در مخالفت با روشهای انحصارطلبانة ضدّ مردمی و ضداسلامی و در حمایت از آزادیهای اساسی و رییس جمهور دکتر بنی صدر، در پشت بام خانه ها طنین افکن سازند.» (22)

38.    اهانت به عکس امام خمینی (ره)
یکی از تاکتیک های فتنه گران در هدم مبانی اعتقادی مردم که مع الاسف بسیاری آنرا یک اتفاق ناخوشایند و نه عملی سازماندهی شده برشمردند، آن است که با تک اهانت ها و پرده دری های به ظاهر پراکنده، قبح آن را به آرامی شکسته و زمینه را برای حرکات بعدی خود فراهم نمایند. پاره نمودن عکس امام خمینی (ره) در سخنرانی بنی صدر در سالروز درگذشت مصدق و نیز تکرار همین عمل در فتنه ی اخیر اما، بیش از آنکه عاملان و حامیان غیر مستقیم آنان را به مقصود برساند، به انزوای آنان کمک نمود.

39.    رسوایی «نماز اولی ها»
یکی دیگر از عجایب تکرار تاریخ در هر دو فتنه حضور افرادی بود که قصد داشتند با استفاده از نمادهای دینی از جمله نماز جمعه به هدم دین بپردازند. رسوایی این رفتار منافقانه در حدی بود که نه تنها عاملان بیرونی و پنهان آن را سودی نبخشید، که انتشار تصاویر نوع نماز خواندن مختط، همراه با کفش و توام با روزه خواری آنان در هر دو فتنه، پرده از ماهیت و اهداف آنان برداشت.
40.    سرنوشت؛ انزوا
با مروری دوباره بر مبانی فکری و رفتار متناقض نمای منافقین قدیم و جدید پیش بینی سرنوشت آنان و انزوای زودهنگام فتنه  گران کار دشواری نیست. بنی صدر و رجوی با ایستادن تمام قد در برابر نظام جمهوری اسلامی و به خیابان کشاندن اعضا و سمپات های سازمان در 30 خرداد جهت خونریزی و خرابکاری، ریزش عمده ی طرفداران خود را رقم زدند. حوادث بعدی از جمله پناه بردن به غرب و صدام، شرکت در جنگ علیه ایران و... نیز به جدا شدن بسیاری از اعضای سازمان انجامید و اکنون اعضای سازمان معدود به دوسه هزار نفر از افرادی است که به زور سرنیزه در اردوگاه اشرف به گروگان گرفته شده اند و هر روز خبر فرار یا کشته شدن تعدادی از آنان توسط سران فرقه به گوش می رسد.
اوضاع اجتماعی فتنه گران جدید نیز چندان بسامان تر نیست و با روشدن ماهیت آنان، میلیونها نفر از رای دهندگان به آنان، با حضور در راهپیمایی های تاریخ ساز از آنان ابراز برائت نموده اند. لهذاست که تلاش های دریوزه مآبانه در به میدان کشیدن مردم به نفع خود، تنها به نضج طنزهایی چون اسب تراوای مهاجرانی انجامید.

41.    سرنوشت؛ آوارگی
بدیهی است که جریاناتی با خاستگاه و رویکرد مشترک، سرنوشتی مشترک نیز خواهند داشت. بازخوانی عاقبت عبرت آموز ایستادگی در برابر حکومت اسلامی و مردم، گواه آنست که انزوا تنها مجازات دنیوی فتنه گران نبوده است. خروج بنی صدر با لباس زنانه و فرار ذلت بار رجوی به خارج و مخفی شدن چندین ساله ی وی گوشه ای از این سرنوشت است. امروز نیز شاهد اعتراضات گسترده مردم عراق برای اخراج بازماندگان گروه رجوی از کشور هستیم؛ اما تاکنون هیچ کشوری حاضر به پذیرش آنان نبوده است.
رنگ رخساره فتنه گران امروز نیز خود گویای تمام واقعیت است. عده ای به دامان روباه پیر گریخته و خشم انقلابی مردم از خیانت سران فتنه موجب گشته است تا آنان نیز به گفته کروبی «بر سر قبر پدر»شان نیز نتوانند بروند!

42.    سرنوشت؛ خودزنی و فروپاشی ائتلاف نفاق
براساس آموزه های اهل بیت علیهم السلام تنها تعاون و دوستی-ای پایدار خواهد بود که براساس ایمان پایه گذاری شده باشد. اتحاد بنی صدر و گروه رجوی که در دوران فتنه  آنچنان مستحکم بود که رجوی دختر بنی صدر را به عقد خویش درآورد پس از فرار از کشور از هم گسیخته و هریک بدگویی دیگری را آغاز نمود؛ رجوی همچنین دختر بنی صدر را بسان تفاله ای طلاق داد.
با مشخص شدن شکست قطعی فتنه ی 88 ، به یک باره نوک تیز برخی از حملات فتنه گران از سمت نظام به سوی همراهان دیروز نشانه رفت. در حالی که سران فتنه در تلاشند تا اختلافات بنیادین و روزافزونشان مسکوت بماند اما پیاپی اخبار این اختلافات و تخریب ها رسانه ای می شود. حامیان آنان نیز زبونانه به جان یکدیگر افتاده و هر شبکه ماهواره ای، مزدور دیگر را به سخره می کشد، یک روز کاریکاتور سران فتنه را و روز دیگر سادگی خود را مضحکه قرار می دهند؛ به این امید که بتوانند مقصر این سرنوشت مشترک با منافقین دیروز را بیابند.
و سیعلم الذین ظلموا ایّ منقلب ینقلبون

 پی نوشت ها:
1.    نشریة مجاهد، ش 114: ص24
2.    بصری، فواد، سی خرداد آغاز نسل کشی انسان ها توسط فرقه رجوی، پایگاه اطلاع رسانی نجات
3.    خطبه های نمازجمعه خرداد 88
4.    فوزی، یحیی، استراتژی و عملکرد سازمان مجاهدین خلق..، متین، ش 34، ص 105
5.    کیهان 3/11/58
6.    بیانیه شماره 5 موسوی
7.    صحیفه نور، سخنرانی 25/3/60
8.    سازمان مجاهدین خلق پیدایی..، ج2، ص  235
9.    سخنرانی عمومی، 17 شهریور 1359
10.    همان
11.    روزنامه های وقت 2/11/57
12.    سخنرانی بنی صدر 22 بهمن 1359
13.    اظهارات فاضل مصلحتی،  کارنامه سیاه، مناظرات زندان اوین، دادستانی انقلاب? ج 1،ص 157
14.    نشریه مجاهد 8/3/60
15.    روزنامه جمهوری اسلامی، 7/3/60
16.    فیلم ویدئویی محمود محمدیان به نقل از سازمان مجاهدین..، ج2 ، ص 495
17.    خبرگزاری فارس، 23/3/89
18.    فاضل مصلحتی از مسئولین سازمان، ن ک کارنامه سیاه منافقین، ج 2 ، ص 117
19.    راستگو، علی اکبر، مجاهدین در آئینه تاریخ، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، 1384، ص 52
20.    کارنامه سیاه ... ، همان
21.    کیهان 1/4/60
22.    اعلامیه شماره 27 سازمان مجاهدین، نشریه مجاهد ش

 


کلمات کلیدی:


نوشته شده توسط انقلابی 89/10/11:: 1:45 عصر     |     () نظر

جستاری تطبیقی در ماهیت و عملکرد جریان آشوب در سالهای 60 و 88 

«عزیزان من!...گفته بودم که غائله ایجاد می‌کنند شیاطین؛ هر روزی به اسمی. ما باید از این غائله‌ها جلوگیری کنیم، هوشمند باشیم، غائله‌ها را با هوشیاری توجه کنید و خنثی کنید. ممکن است پس از چند روز، یک غائله دیگر بلند بشود...ملت ما راه خود را یافته است. ما از این دسیسه‌ها نمی‌ترسیم.»
امام خمینی

ذرات هستی بار دگر محرّم حسین را به تعزیت نشسته اند. سالروز واقعه ای که در آن، خون ابی عبدالله (ع) آنچنان برکت می یابد که بقای اسلام را تا بقای دهر ضمانت نمود؛ آنجا که این خون تا مقام فرقان بالا رفته و محک حق و باطل برای تمام ادوار گشت.

این فیض نه تنها در سال 61 هجری عینیتی ملموس یافت که در قرن ها بعد نیز در آوردگاه حق و باطل نمود عینی یافته و به رسوایی و فلاکت ابدی هلهله کنندگانی دیگر در عاشورا انجامید؛ شاید اگر عاشورای 59 نبود و اگر عاشورای 88 نمی-بود، پرده جهل فرقه ای هرگز دریده نمی شد و گویی حسین نه یک بار، که هماره بایستی برای احیای دین جدش، سیوف کف زنندگان در عاشورا را به آغوش بکشد.

فتنه 88 که حوادث عاشورای آن کوس شقاوت را به فلک برد، محصول تعاون بر «اثم و عدوانی» بود که سران فتنه، سکوت خواص، مزدوران گروهک ها و تعدادی از حامیان مردمی ساده دل آنرا رقم زدند. اما اگر صفحات تاریخ را سی سالی به عقب بزنیم، با سلسله حوادثی مواجه می گردیم که تشابهات بنیادین و حتی روبنایی و رفتاری آن با فتنه اخیر شگفت آور است.

هرچند بسیاری از تحلیل گران بر اصل الگوگیری فتنه سبز از حرکت منافقین صحه گذارده اند، اما جای خالی پژوهشی مستند، در اثبات این مدعا به شدت احساس می گردد.

لهذا این نوشتار برآنست تا با مقایسه ای تطبیقی میان حوادث منجر به عاشورای 59 و آشوب خرداد 60 ، و وقایع سال گذشته، گامی در جهت شناخت ماهیت حقیقی و هزارتوی فتنه سبز بردارد. این سطور هم چنین می نمایاند که غائله هایی که به گفته امام خمینی(ره)، «شیاطین، هر روز به اسمی» برپا می-کنند هرگز منحصر به فرد نبوده و استخراج و شناخت محورهای مشترک آنان می تواند به بصیرت افزایی در قبال توطئه های آتی این جریانات کمک کند.

ذکر این نکته نیز خالی از فایده نیست که هدف نگارش از مقاله، به موارد فوق خلاصه می گردد و قصد برچسب زنی های رایج در ژورنالیسم و تشبیه نمودن عاملین فتنه سرخ 60 و فتنه سبز 88  را ندارد؛ که هر گروه در جای خود «جرم عظیم» را به فعلیت رساندند و روزی پاسخ گوی آن خواهند بود؛ هرچند گو اینکه خود در یکسال اخیر عاملین فتنه چندان هم از دلبری  متقابل با پیش کسوتان فتنه گری ناخرسند نگشته اند!

خالی از اغراق است اگر اشتراکات و تشابهات گاه غیر قابل باور فتنه مارکسیستی- لیبرالیستی منافقین و بنی صدر در اوان انقلاب، و فتنه لیبرالیستی سبز را فراتر از صدها مورد بدانیم اما، ذکر تمام موارد و نیز بررسی تحلیلی آنان در این مجال نمی گنجد. لذا به بازگویی گذرا و گاه تیتروار برخی از این اشتراکات اکتفا می نماییم؛ باشد که این جستار مبنایی بر پژوهش هایی کامل تر گردد.

1.    شکست در انتخابات
به لحاظ زمانی هر دوفتنه در مقطع پس از انتخابات و شکست جریان فتنه به اوج رسید. سازمان مجاهدین خلق سال های نخستین انقلاب را در حالی سپری نمود که در هر انتخاباتی شکستی مفتضحانه تر از قبل می خورد و حتی نتوانست شخص رجوی را به مجلس بفرستد. مات شدن در میدان مردم سالاری و نومیدی از رقابت سالم باعث شد تا آنان «زیر میز زده» و بازی را برهم زنند. کاری که جریان فتنه در سال 88 نیز به انجام رساند.

2.    قدرت و قدرت طلبی
هدف هر دو بلوا قدرت بود. در اوان انقلاب، مجاهدین خلق که بنی صدر، آخرین نقطه امید خود را مخلوع یافتند برای کسب قدرت قیام نمودند. جالب آنکه رجوی علنا اعلام نمود که آشوب وی بخاطر شکست در انتخابات مجلس است! وی در حالی که در انتخابات تایید صلاحیت شده و رای نیاورده بود در اطلاعیه ای که به آشوب انجامید نوشت:
«بدون یک مجلس واقعاً ملی فراگیر نمایندگان طبقات و اقشار مختلف مردم، خبری از زندگی مسالمت آمیز در کار نخواهد بود.»(1)
جریان فتنه نیز که چهار سال دست خویش را از قدرت کوتاه یافته بودند، انتظار بیشتر را برنتابیدند و به رغم تایید صلاحیت نمایندگان خود و نه شنیدن از مردم در تفویض قدرت، فتنه را اوج بخشیدند.

3.    کودتا علیه رای مردم
ترکیب دو عامل فوق یعنی قدرت طلبی و ناکامی در رسیدن به آن موجب گشت که منافقین و فتنه گران جدید، به نام دموکراسی، دیکتاتور مآبانه علیه انتخاب مردم کودتا کنند. نوع ادبیات بکار رفته در توجیه این کودتا نیز از شباهت نگاه خود محور بینانه عاملان هر دو فتنه خبر دارد که یکی، تنها وقتی نظام را مشروع می پندارد که مسئول اول سازمان در راس امور باشد و در نزد دیگری، تنها وقتی رای مردم مشروع است که او پیروز انتخابات باشد.
4.    ماهیت سلبی
گفتمان هردو غائله بر منطق‌ دوانگاری‌ متضاد Binary opposition بنیان یافته است. گفتمانی رایج در انقلابات مخملی امروز،‌ که‌ با علم به پوچی خود و تهی یافتن چنته ی خویش از هنری چشم نواز، همواره‌ هویت‌ خود را در برابر "دگر " خود تعریف‌ می‌کند. به عبارتی در هر دو جریان شاهد آنیم که بیش از آنکه برنامه ی مشخص ارائه گردد، تنها هنر موجود، کوبیدن طرف مقابل (جریان حاکم بر نظام) است.

5.    قانون گریزی
 فتنه های 60 و 88 هر دو ناشی از آن بودند که عاملان آنها خود را فراتر از قانون می دانستند. رجوی شکست در انتخابات مجلس ، برکناری قانونی بنی صدر و چندین مورد دیگر را که کاملا قانونی اما برخلاف میل او بود برنتافت و کار را به خیابان ها کشاند. همین امر در فتنه گران نیز نمود یافت. مدعیان پیروی از امام درحالیکه از خروش ایشان در برابر قانون گریزان اطلاع داشتند و درحالی که قانون اساسی به تصریح شورای نگهبان را فصل الخطاب انتخابات دانسته، ضمن ادعاهایی واهی که هرگز به اثبات نرسید و با برتری دادن خود بر قانون، سیستم اردوکشی خیابانی را بر هر قانونی مرجح دانستند. جالب آنکه عاملان قانون گریز هر دوفتنه ماهها با اتهام قانون گریزی به حکومت و دولت، فلسفه ی وجودی خود را مبارزه با قانون گریزی اعلام نموده بودند.
6.    خطا در کمیت شناسی هواداران: «ما بی شماریم»
مشخص نیست این شعار واقعا توهّم حمایت اکثریت بوده و یا صرفا یک شوی فریبنده است. اما به هر روی همین توهم موجبات باورناپذیری شکست و انزوا را برای جریانات فتنه فراهم آورد. منافقین خود را نماینده «خلقی» می دانستند که اسیر حکومت اسلامی گشته است. بنی صدر نیز با مشاهده چند هزار هوادار در سخنرانی 14 اسفند، این جمعیت را در ذهن خود به ملت ایران تعمیم داده و به پشتوانه ی آن در برابر نظام ایستاد. رجوی جمعیت حاضر در 30خرداد را 500 هزار نفر اعلام داشت حال آنکه به اذعان گاردین، حداکثر سه هزار نفر در این فتنه حاضر بودند. در فتنه ی 88 شعار «ما بی شماریم» تا آنجا که یک شعار انتخاباتی- القایی بود، مشکل ساز نگشت اما قائلان آن، گویی خود نیز فریب خود را خورده و در اقلیت بودن را نپذیرفتند. تعمیم جمعیتی خاص از تهران به کل کشور در ذهن فتنه گران امری هویدا بود. اغراق های شگفت آور شبکه-های ماهواره ای در اعلام شمار معترضین حاضر در خیابان که گویی سران فتنه را نیز به خطا انداخت، اوج این رویکرد بود.

7.    خطا در کمیت شناسی مردم حامی نظام
اشتباه استراتژیک رجوی و بنی صدر و نیز سران فتنه 88 ارزیابی ناصواب از ارادت مردم ایران به انقلابی بود که خود آن مردم آنرا رقم زده بودند. ارادتی که انقلاب را نه قطعه قطعه و لیبرالی ، که با تمام ملزومات آن می خواست. متاسفانه نامزدهای شکست خورده انتخابات دهم درک نکردند که مواضع آنان سالهاست در بین مردم اکثریت جایگاهی ندارد و حتی اگر بپذیریم در این انتخابات 11 میلیون رای جابجا شده است، آنان این سوال را از خود نپرسیدند که پس چرا در شش انتخابات قبلی که از قضا در برخی از موارد خود مجری آن بوده اند ، مفتضحانه شکست خورده اند؟ البته در اینجا نیز کاملا مشخص نیست که این خطا ناشی از جهل بوده و یا تجاهلی عامدانه بوده است. چه ، آنکه در مواردی متعدد ایستادن در برابر حقایق عینی از حضور میلیونی مردم علیه خود را بسادگی انکار می کنند که نمی تواند ناشی از یک کژفهمی ساده باشد. به عنوان نمونه می توان به یکی از افتضاحات به بارآمده در شبکه بی بی سی و توسط مهاجرانی یاد نمود که وی ضمن تقلیل جمعیت میلیونی مردم در حمایت از جمهوری اسلامی به چند هزار نفر، از عدم استفاده از هلی کوپتر در فیلم برداری برای مشخص نشدن کمی جمعیت گفت، حال آنکه قاطبه تصاویر به صورت هوایی ضبط شده بود! این رویکرد زنگار زده که به انزوای بیش از پیش ضد نظام منجر گشته است کپی برداری کامل از منافقین است.
منافقین از نخستین سال های فتنه گری بر منزوی بودن جمهوری اسلامی تاکید داشتند تا جایی که حتی  حاضرین در انتخابات دوم خرداد 76 را 5 میلیون نفر ذکر کردند!

8.    خطا در کیفیت شناسی هواداران: «مقبولیت در هر حال»
اما اشتباه مهمتر از خطای کمّی، نقص در شناخت هواداران در نزد کنش گران فتنه 60 و 88 بود. بنی صدر به پشوانه رای 11 میلیونی خود (که محصول نفاق او بود) نتوانست بفهمد که این رای به بنی صدرِ آستانه ی انتخاباتی بود که از امام و خط انقلاب می گفت و نه بنی صدرِ 14 اسفندی که در برابر خط  امام ایستاده بود. در سال گذشته نیز ظاهرا تصور بر آن بود که آرایی که نمایندگان مورد حمایت جریان فتنه بدست آورده بودند، بسان پشتوانه ای پایدار است که در هر حال و در هر خطی که این نمایندگان قرار گیرند، از دست نخواهد رفت. حال آنکه بی وفایی نامزدها به شعارهای خود و ایستادن در برابر خط امام سرنوشتی رقت انگیز را برای آنان منتج گشت.

9.    فتنه گری از برج عاج
یکی از مهمترین انتقاداتی که طرفداران سران فتنه در اوان انقلاب به رهبران خویش می گرفتند، بی ارزش بودن هواداران و سرنوشت آنان در نظر این سران بود. رجوی که در مقطعی در خانه ای امن و مخفی، و پس از آن به همراه بنی صدر در آغوش سران فرانسه جای گرفته بودند، بی اعتنا به جان و سرنوشت هواداران بی پشتوانه، دستور آشوب خیابانی می دادند که به دستگیری گسترده ی آنان می انجامید. یکی از اعضای سابق منافقین می گوید:
«[سازمان می گفت] بهای انقلاب خون است. اما رجوی از این بهای انقلاب فقط کنار گود نشستن و دستور دادن را بلد بود»(2)
اما قطعا انتقاداتی این چنینی از رهبری فتنه جدید، کمتر نبوده است که کشیدن کاریکاتور رفتار عافیت طلبانه سران فتنه از سوی دیگر فتنه گران نمونه ای از آن است. اپوزیسیون ضد نظام که خود از آپارتمان های مجلل لندن به خط دهی مشغولند، لیدرهای داخلی را به عافیت طلبی و بیانیه محوری متهم می سازند.
10.    جنگ «احزاب» علیه کیان جمهوری اسلامی
ویژگی مشترک دو فتنه آن بود که احزاب و جریانات اپوزیسیون از قطب های متضاد فکری پشت به پشت یک دیگر تاختن به ارکان جمهوری اسلامی را آغاز نمودند. در فتنه نخست احزاب لیبرال مذهبی و لائیک و مائوئیست ها، و در فتنه اخیر مدعیان خط امام، مجاهدین خلق، سلطنت طلبان و ... هم پیاله شدند. تاحدی که سران فتنه، هم آوا با سران صهیونیسم، اعدام عوامل انفجار شیراز که کلا به انتخابات نامربوط بود نیز محکوم نمودند! فاطمه حقیقت جو نیز در جمع تعدادی از معلوم الحالان گروه رجوی و رضا پهلوی، به درستی از هم هدف بودن این فتنه گران سخن راند.

11.    گل آلود نمودن فضای سیاسی
در باب تشخیص حق از باطل، علاوه بر معیارهای اصولی، مبهم و شلوغ نمودن فضا را می توان کارویژه همیشگی افرادی دانست که از رسوایی و تهی بودن چنته خود از استدلال در فضای آرام هراسناکند. رجوی تنها اندی پس از پیروزی انقلاب اسلامی، در سخنرانی خود در دانشگاه تهران ملتهب نمودن فضا را استارت زده و این کار را به کمک سایر گروه ها، ادامه داد. سخنرانی های هیجانی، درگیری های تعمدی و زرگری خیابانی و اعلامیه های آتشین زمینه را برای فتنه 59 و 60 مهیا ساخت.
در سال 88 از ماه ها قبل از انتخابات گل آلود نمودن فضا با تاسیس کمیته های مختلف با هدف پیش گیری از تقلب، هشدارهای معنی دار به شورای نگهبان و .. ، در سلب اعتماد مردم و خارج نمودن کشور از فضای آرام و دموکراتیک کوشیده شد. اعلامیه های احساسی، ادعای پیروزی پیش از آغاز انتخابات و حتی در مواردی دعوت مردم به شورش در صورت شکست، گوشه ای از این مصادیق بود.

 12.    تکیه بر دموکراسی کف خیابانی
تکیه بر اردو کشی کف خیابانی را در هیچ یک از گونه های فکری رایج در اندیشه سیاسی اعم از لیبرال، مارکسیستی و اسلامی نمی توان یافت. این شیوه ی قلدر مآبانه صرفا نوعی آنارشیسم قدرت طلبانه است که مع الاسف در دهه های اخیر و در مقاطع سال 60 و 88 از سوی جریاناتی پی گیری شد. در حالی که فتنه  گران به نقض مردم سالاری معترض بودند از ضد مردمی ترین شیوه برای تحقیر رای مردم بهره جستند. اما همان سان که رهبر فرزانه انقلاب فرمودند:
«حل و فصل همه اختلافات در سر صندوق رأی است نه در کف خیابان ها» (3)

13.    تکیه بر میلیشیا جهت تخریب اموال عمومی و ترور
فاجعه انگیزتر از مورد فوق بهره گیری سران فتنه 60 و 88 از میلیشیا بود.
«اتوبوس ها را به آتش بکشید، باجه های تلفن را خرد کنید، از هرجا که شده و لو از بیمارستان های جنازه بدست بیاورید و روی دست بگیرید، میان مردم ببرید، مثل دوران انقلاب مردم را با رنگ خون آشنا کنید»(4)
دستورالعمل فوق که در سی خرداد 60 صادر گشت بار دیگر در فتنه سبز مطاع گشت. شبکه های ماهواره ای و برخی سایت ها در کنار تکرار این دستورات، علنا به آموزش خراب کاری مشغول بودند. سران فتنه نیز با به خیابان کشاندن مردم و زمینه سازی برای میلیشیای ترور و تخریب از آنان حمایت عملی نمودند.

14.    تهدید و فرار به جلو
در هر دو فتنه و در ماه های منتهی به آن شاهد چنگ و دندان نشان دادن فتنه گران برای نظام بوده ایم. رجوی اعلام می کند:
«بگذارید تأکید بکنیم? وای به روزی که تصمیم بگیریم مشت را با مشت، و گلوله را با گلوله پاسخ دهیم. آن وقت خودتان پشیمان خواهید شد.» (5)
در یکی از بیانیه های موسوی می خوانیم:
«اگر حسن‌ظن و اعتماد مردم از طریق صیانت از آرای آنان پاسخ داده نشود و یا آنها نتوانند برای دفاع از حقوق‌شان به نحوی مدنی و آرام واکنش نشان دهند، مسیرهای خطرناکی در پیش خواهد بود که مسئولیت قرار گرفتن در آنها بر عهده کسانی است که رفتارهای مسالمت‌آمیز را تحمل نمی‌کنند» (6)

15.    سکوت خواص
بدون شک مطمئن ترین راه برای شناخت ریشه ها و زمینه ی فتنه-ها، واکاوی دقیق نقطه نظرات ولی فقیه می باشد. بازخوانی سخنرانی های امام خمینی (ره) و مقام معظم رهبری در مقطع دو فتنه گواه دغدغه هایی بسیار مشابه می باشد. هر دو بزرگوار در بیت الغزل سخنان خویش بارها و بارها از دو جهت احساس نگرانی می نمودند. یکی از این جهات، سکوت یارانی بود که به آنان چشم یاری داشتند. مطالعه سخنرانی تاریخ ساز امام در غائله  ای که در فتنه ی 59 و 60 به بهانه لایحه قصاص نشان می دهد که اکثر خطاب ایشان نه به جبهه ملی و منافقین به عنوان عامل اصلی غائله که به خواص مدعی دین داری است که در این رابطه سکوت نموده اند؛ دغدغه ای که با دلی پر درد باید اذعان داشت که خلف ایشان نیز بارها از آن پرده برداشت اما گویی برخی اراده ی شنیدن نداشتند.

16.    عدم مرز بندی با دشمن
دیگر دغدغه ی کلیدی و مشترک امام خمینی (ره) و مقام معظم رهبری در ماهیت مشترک این دو فتنه آن بود که کنش گران آن، تنها یک مرز را برای خویش تعریف ساخته بودند و آن مرز بندی با ارکان جمهوری اسلامی بود؛ اما در سوی دیگر هیچ مرز و خط قرمزی را برای هم پیالگان خود قائل نگشتند و از کف و سوت صهیونیسم جهانی به هیجانی مضاعف دست یافتند. امام در سخنرانی طولانی و تاثر انگیز خویش، از «دوست نمایانی» گلایه دارند که منافعشان نگذاشت با دشمنان و حتی مرتدین مرزبندی کنند:
«..این هایی که پیوند کرده اند با جبهه ملی، پیوند کرده اند با این منافقین، پیوند کرده اند با این منحرفین، من با اینها کار دارم، شمایی که متدین هستید و مدعی تدین چه توجیهی از این معنا دارید آیا تکلیف شرعی فقط این است که فقط این است که در مقابل مجلس و دولت اعلامیه صادر کنید... «سعدی از دست دوستان فریاد» ، ما این دوست نماها را چه بکنیم...» (7)
اما همگان مشابه این اظهار دردمندی ها را در سخنان یک سال گذشته مقام معظم رهبری بسیار به یاد دارند. ایشان بارها «مرزبندی» با دشمنان را جزو «شاخصه های اصلی» برشمرده اند، شاخصه ای که نه فتنه گران و نه برخی از خواص از آن سربلند بیرون نیامدند.

17.     تاکید موهوم بر وحدت
سیری کوتاه در مواضع جریان فتنه در یک سال اخیر شاهد تاکید بی سابقه و مشکوک به وحدت است. مشخص نیست که این جریان چرا به یک باره و آنگاه که کاملا از نفوذ در قدرت نومید شده اند دم از وحدت می زنند و اینکه  چرا حال که ولی فقیه وظیفه همگان را مرزبندی قاطع و روشن با دشمن دانسته-اند به یاد وحدت افتاده اند. پر واضح است که مقصود آنان از وحدت، هم سنگری با چه جریاناتی است؛ چه آنکه اگر مقصودشان وحدت خود با نیروهای درون نظام باشد ، پس چرا شاهد هتاکی-های هرروزه آنان به این نیروها هستیم! شگفت تاریخ آنکه تقابل مرزبندی و وحدت موهوم بدون اندک تفاوتی در جریان فتنه 60 ساری بود. درحالی که امام خمینی بارها به بنی صدر در خصوص مرزبندی با دشمنان قسم خورده تاکید می فرمود وی تاکید داشت:
«وحدت مسلمان ها را با مرزبندی به هم نزنید» (9)
18.    هتک احکام اسلامی
در فضای گل آلود ناشی از فتنه ابتدای انقلاب، گروهی به رهبری جبهه ی ملی فضا را غنیمت شمرده و به احکام و مقبولات اسلام چون قصاص تاختند. امری که در فتنه ی اخیر نیز نمودی واضح یافت و طغیان علیه احکامی چون دیه و مهریه از جانب برخی از پیش قراولان فتنه  نمونه آن بود.

19.    هتک حرمت علما
به رغم آنکه موسوی در مناظره خویش و در ادعایی جالب، احمدی نژاد را به تقابل با علما متهم ساخت،ا گذر ایام وی را در برابر مراجع عظام قرار داد. اما این امر در فتنه رجوی نیز مسبوق به سابقه بود. وی حتی مقام علمی علما را نیز مصون از تعدی باقی نمی گذاشت:
«علامه[طباطبایی] چون دید دیالکتیکی ندارد ? قرآن را نمی-تواند تفسیر علمی بنماید»!! (8)

 20.    ادعای پیروی از خط امام
فتنه گران 60 و 88 در حالی تمام قد در برابر تمام میراث امام خمینی (ره) از جمله فصل الخطاب بودن ولی فقیه، قانون مداری و .. ایستادند که منافقانه از خط امام دم می-زنند و از همین راه توانستند موقتا هوادارانی را دست و پا کنند.
اشخاص و رسانه های فتنه گر، در یک سال گذشته مرموزانه خط امام را برجسته می سازند؛ هرچند تصویری کاملا مطابق با یوتوپیای لیبرالی خویش از ایشان ارائه می دهند. این درحالی است که کمتر اشارتی به مبادی و مبانی اندیشه ایشان نمی-گردد و مشخص نمیسازند که طغیان علیه قانون و نافرمانی از ولی فقیه تاچه حد با آرمان های امام سازگار است. مروری بر ادبیات مشابه نزد فتنه گران 60 بخوبی می تواند جوانان را آگاه سازد که تبلور دورویی تا چه حد در فضای سیاست میسور است. در ادبیات بنی صدر عبارت «خط امام» کلید واژه می-باشد:
«خط امام احترام به خواست مردم است....خط امام خط وحدت است»(10)
رجوی نیز که امام را«سمبل و چهره درخشان جنبش جاری میهن»،«مجاهد اعظم»،«عظیم الشأن و رهبر عالیقدر جنبش ما» معرفی می نمود در خطاب به ایشان می گوید
«ما آزادی خود را مدیون مجاهدت وجانفشانی های خلق رزمنده و ستم کشیده ایران در پرتو الهامات آن زعیم استوار وسازش ناپذیرهستیم» (11)
21.    سیاه نمایی
رجوی پیش از تقابل کامل خویش در خرداد 60 در برابر نظام مردمی ، بیش از دوسال را به ترویج ناکارامدی انقلابیون و سیاه نمایی افراطی اوضاع اقتصادی اختصاص داد. بنی صدر نیز در این میان او را تنها نمی گذاشت:
«امروز کسری بودجه ما 80 میلیارد تومان است و با اضافه شدن بعضی اقلام دیگر به 100 میلیارد تومان می رسد. پنبه کشور 54 درصد کاهش داشته، چغندرقند 19 درصد و میزان سفارش گندم به خارج 2 میلیون تن و صنعت نیز 30 تا 40 درصد کاهش تولید داشته است. میزان تورم در کلی فروشی 30 درصد و در جزیی فروشی 35 درصد است»(12)
فتنه گران جدید از آغازین روز شکست در انتخابات نهم، به شیوه ای شگفت آور به سیاه نمایی اوضاع مملکت پرداختند و در ایام فتنه این روند اوج یافت. مروری بر مناظرات گواه همین امر است که گویی دولت نهم کمترین گامی را در چهار سال برنداشته است و حتی سیاست خارجی پویای دولت که پس از سیاست خارجی ذلیلانه ای که تعطیلی تمام مراکز هسته ای کشور و توافق سعد آباد انجامید، توانست جمهوری اسلامی را به عضوی غیر قابل انکار در باشگاه هسته ای تبدیل کند، مورد اهانت قرار می گیرد. طبعا شبکه های ماهواره ای وابسته به سیا و انگلیس نیز در این راه موسوی و کروبی را یاری دادند.

ادامه دارد...

 


کلمات کلیدی:


نوشته شده توسط انقلابی 89/10/11:: 1:44 عصر     |     () نظر
<      1   2   3   4   5   >>   >